*اسلام بخاطر تفاوتها میان زن و مرد، تفاوت در احکام نیز قائل شده. گاه زرتشتیان بخاطر این تفاوت ها چنان به ما می تازند که گویی خودشان در حال حاضر چنین احکامی ندارند.
به بخشی از سخنان موبد خجسته میستری ـ از پارسیان هند ـ در مصاحبه با مجله ی هفت آسمان در قم (ش 39، پاییز 1387، ص 40 ـ 41) توجه کنید. برای دریافت مصاحبه اینجا را کلیک کنید.
در دین زرتشت زن به دلیل وجود (یا بر اساس) قوانین طهارت نمی تواند روحانی شود و براساس قوانین پارسیان، زن نصف مرد ارث می برد اگرچه این حکم در گاهان به صراحت نیامده است.
امروزه به سبب غربی شدن جوامع، زن پا به پای مرد در اجتماع نقش ایفا می کند. زنان ما بیش از حد رها شده اند. منظور من این است که آنان هرکاری که بخواهند انجام می دهند؛ در واقع مرد دیگر تسلطی بر زن ندارد.
در دین زرتشت زن و مرد جایگاه مساوی دارند اگرچه بخاطر مسئله ای که ذکر کردم زن نمی تواند روحانی شود ولی از جهت معنوی جایگاهی مساوی دارند و از جهت اجتماعی وظایفی برای هرکدام تصویر شده است: زن باید به امور منزل و مواظبت از فرزندان بپردازد.
می دانید این اختصاص به پارسیان ندارد بلکه با کمی تفاوت در تمام دنیا این طور است... مرد پارسی فقط به کار خارج از خانه می پردازد و دیگر عهده دار امور خانه نیست. تا آنجا که به انجمن مربوط می شود زن و مرد از حقوق مساوی بهره مندند اما استثنائاتی وجود دارد.
هفت آسمان: اما زنان در ساختار حکومتی ساسانیان قدرتمند بودند.
یقینا زنان در ساختار حکومتی ساسانیان قدرتمند بودند اما فقط دو زن در اواخر حکومت ساسانی ملکه شدند. تا آنجا که مربوط به روابط شاهانه بود زنان اجازه پادشاهی نداشتند. شاید آنها با لیاقت و با کفایت بودند اما در نظر داشته باشید که جامعه ساسانی پیش از قرون وسطی قرار داشت در حالی که انگلستان در قرن هفتم میلادی یعنی درست زمانی که حکومت ساسانی توسط اعراب در حال انقراض بود، به آزادی زنان پرداخته است. (ترجمه روان نیست. ظاهرا موبد میستری می خواهد بگوید: ساسانیان در اواخر حکومتشان، تحت تأثیر غرب، به آن دو زن اجازه حکومت دادند نه تحت تأثیر آموزه های زرتشتی.)
شما باید آزادی زنان را در متن تاریخی اجتماعی مورد بررسی قرار دهید. اگر شما به دوران باستان توجه کنید بیشتر زنان تحت تسلط مردان بودند و این وضعیت بین همه فرهنگ ها مشترک است. در زمان ساسانیان زنان از قدرت خارق العاده یا چیزی شبیه آن برخوردار نبودند.